همیشه یه خاطراتی هست که وقتی بهشون فکر میکنی باصدای بلند میگی: وای من چقدر خر بودم!
اسمتو رو دستام مینویسم تا همیشه وقت دعا اولینو آخرین خواستم تو باشی . یکی نوشت یکی خوند , باز نوشت بازم خوند , اخر کار اونیکه مینوشت مرد , اما اونیکه میخوند موند , حالا من مینویسم تو بخون , من میمیرم تو بمون عشقم عاشقتم در پارکینگ خاطراتم چشماتو پارک کردم. بعدش هم دلت رو پنچر کردم تا از دلم نری ... گر تمام وجودم از عشقت بسوزد باز هم باخاکسترم خواهم نوشت دوستت دارم... وصیت کردم قبل مرگم قلبم را اهدا کنند ولی میگن امضای صاحبش لازمه اجازه میدی؟ گلبم اذ دوریط میسل قونجیش طون طون میزنی فوشار میاد رو اسابم . چیه چرا میخندی . ساوات ندارم . آما دوسیط که دارم. شب از ستاره پر شد من از هوای عاشقی نشد که از یادم بری حتی برا دقایقی
او راحت از من گذشت خدایا از او راحت نگذر… کفش ها چه عاشقانه هایی با هم دارند! یکی که گم شود دیگری محکوم به آوارگیست… بگذار زمانه از حسادت بترکد... انگشتان من چه به انگشتان تو می آیند... به دوست داشتنت مشغولم.. همانندسربازی که سالهاست..در مقعری متروکه..بی خبر از اتمام جنگ...نگهبانی میدهد.... !!!! ای عاشقان هیچ وقت بیش از حد عاشق نباشید اون لحظه ای که گفتی:یکی بهتر از تو رو پیدا کردم . . . . . . . . یاد اون روزایی افتادم که به صد تا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم... متنفرم از انسان هایی که دیوار بلندتــــ را می بینند ولی به دنبال همان یکـــ آجر لق میان دیوارتــــ هستند که؛ تو را فرو بریزند...! تا تو را انکــار کنند...! تا از رویـتـــــــ رد شـــوند... کاش وقتی میرفتی یه جواب واسم میزاشتی… فقط یه جوابه ناقابل… که وقتی ازم میپرسن عشقت کجاست زبونم بند نیاد! آدمـ هـا مـے آینـد زنـدگـے مـے کننـد میمیرَم اَز تصـَور انگشتــآنت در بیـنِ مـوهآیش ! دیگـر نیستـی بـرآی نوآزش موهآیـم .. خیآلی نیست ! اَز تَـه میزنمِشآن ..
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ کوچک ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ بزرگ … ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻘﺪﺭﻣﺮﺩ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﯼ ﺣﺮﻓﺖ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻫﺮ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺪ “ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ” ﻣﯿﺪﻫﺪ … دلم برای یواشکی ها مان تنگ شده. . . یواشکی حرف زدن شبونه تا صب. . . برای بوسه های پشت گوشی. . . با صدای اهسته گفتن(دوستت دارم). . .(!) چه حس خوبیه…شبا موقع خواب..سرشو بذاره رو پاهای ظریفت…با موهاش بازی کنی…چشاشو ببوسی… اقرار میکنم. . . اینجا بدون تو. . . حتی برای اه کشیدن هم هوا کم است. . .(!) من دخترم خدایا. . . کمی بیا جلوتر. . . میخواهم در گوشت چیزی بگویم. . . این یک اعتراف است. . . من. . . بی او. . . دوام نمی اورم. . .(!) هنگام بارش باران. . . سرت را رو به اسمان نگیر. . . من. . . به بوسه های باران. . . روی صورتت هم حسودی میکنم. . .(!) دوستت دارم. . . بهایش هم هرچه هست. . . روی چشمانم. . .(!) من بهانه میگیرم. . . و تو. . . دهانم را با یک بوسه ببند. . .(!) مرا ببوس. . . نه یک بار. . . هزار بار. . . بگذار اوازه عشق بازیمان چنان در شهر بپیچد. . . که روسیاه شوند. . . ان ها که بر سر جداییمان شرط بسته اند. . .(!)
بیش از حد اعتماد نکنید
و بیش از حد محبت نکنید
چون همین بیش از حد به تو بیش از حد آسیب خواهد رساند
مـے میـرنـد و مـے رونـد …
...
امـا فـاجعــہ ـے زنـدگـے تــو
آטּ هـنگـامـ آغـاز مـے شـود کــہ آدمـے مـے رود امــا نـمـے میـرد!
مــے مـــانــد
و نبـودنـشـ در بـودטּ تـو
چنـاטּ تــہ نـشیـטּ مـے شـود
کــہ تـــو مـے میـرے!!
آروم تو بغلت خوابش بگیره…ولی تو هنوز بیداری…دوست داری فقط نگاش کنی…همینطوری که داری نگاش میکنی….بغض تمام وجودتو بگیره و تو دلت بگی:نباشی…میمیرم…
مرا پریشانی موهایت ک نه
مرا ته ریش خسته ی صورتت
دیوانه میکند